خاطرات معلم کــوچــولــو (✿◠‿◠)

خاطرات معلم کــوچــولــو (✿◠‿◠)

خاطرات بامزه یک معلم شیطون
خاطرات معلم کــوچــولــو (✿◠‿◠)

خاطرات معلم کــوچــولــو (✿◠‿◠)

خاطرات بامزه یک معلم شیطون

دَشوری

بعضی از باباهای گل ایرونی یه اخلاقی دارن که وقتی میرن دستشویی، در دستشویی رو کامل نمیبندن

من هر چقدر در مورد علت این کار تفکر و تعمق کردم به نتیجه ای نرسیدم

بابای خود من هم ازاین باباهاست

حالا اینو داشته باشین

خواهر زادم از صبح خونه ما بود

منم کلی کار داشتم و سرم شلوغ بود

این بچه هم مدام دور و بر من بود .یا وراجی میکرد یا خط و نشون میکشید یا با مشت میزد منو

نه فرصت داشتم باهاش بازی کنم نه میذاشت رو کارم تمرکز کنم

تا حدود ساعت 4 بعدازظهر که کارامو جمع و جور کردم که برم بیرون

دیدم فرصت خوبیه تو مسیری که دارم میرم دستشویی  تلافی کنم.هم بزنمش هم بهش هیجان بدم

خودمو آماده کردم و تو یه فرصت مناسب گرفتمش و سر و تهش کردم و چند تا ضربه زدم در باسنش و دوویدم تو حیاط

اونم دنبال من.صدای جیغ و دادو خنده هامون همه خونه و حیاط رو پر کرده بود

یه دمپایی رو پام کردم و اون یکی رو فقط به انگشتم بند کردم و لنگ لنگان و با سرعت و سر و صدا دوویدم تو دستشویی و درو رو خودم بستم

یهو دیدم بابام تو دستشوییه :|پونصد و خورده ای شکلک

یعنی اینقدر سر و صدا کردیم که صدای اِهِن اِهِن هم نشنیدمپونصد و خورده ای شکلک

با خجالت اومدم بیرون و با عصبانیت رفتم تو خونه

جریانو که شاکیانه واسه مامانم  تعریف کردم، تا نیم ساعت همه میخندیدن.حتی خواهرزادم و خود بابام



نظرات 60 + ارسال نظر
بنیتا سه‌شنبه 9 شهریور 1395 ساعت 15:54

سلام سحری چطوری ؟ خوبی ؟ چه خبرا ؟ خیلی وقت بود ازت بی خبر بودم ،کلی دلم برات تنگ شده بود. آدرس وبلاگت رو یادم رفته بود ، فقط تو گوگل معلم کوچولو رو سرچ کردم تونستم پیداش کنم ، هنوز هم جالب می نویسی، عاشق نوشته هات هستم. کلی می بوسمت

سلام بنیتای عزیزم
قربونت برم.خوشحال شدم دوباره پیدا کردیم همو.همیشه سر بزن

بابک چهارشنبه 10 شهریور 1395 ساعت 16:19 http://babak59.blogfa.com

من هنوز عاشقم ، آنقدر که می توانم

هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد

از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم

و دست آخر

همه را فراموش کنم

khak شنبه 13 شهریور 1395 ساعت 01:55 http://khabokhak.blogfa.com/

سلام معلم کوچولوی دوست داشتنی
خوبی؟
اقا من خ وقته نیستم
خیلی مقته دیگ جوون نیستم
چ خبر؟؟؟
امروز اومدم و کلی گروه ات را خوندم
شاید بعد از یک سال
یه کاری کن یه کانال بزن
داستان ها را اونجا بنویس

سلام جناب همیشه ناپیدا
خوبم :)

گروه؟ وبلاگه اینجا اخوی
کانال که نه.شاید یه پیج اینستاگرام زدم

هیچکس شنبه 13 شهریور 1395 ساعت 13:15

معلم کوچولو نظر لطف من در مورد شما اینه که کسل کننده شدید حرف زدن با معلما خیلی اعصاب منو خورد می کنه بیشتر از این چیزی نمی گم خود دانی

نظر لطفته

هیچکس شنبه 13 شهریور 1395 ساعت 13:26

نمی دونم چرا معلما تو نت وبلاگشون مثل سمینار می مونه ولی خودشون مثل حفاظت اطلاعات حرف می زنن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

همینه که هست.میخوای سمینارها رو شرکت نکن

ماه بانو یکشنبه 14 شهریور 1395 ساعت 15:49 http://gandom1370.blogsky.com/

اپم

خمارمستی سه‌شنبه 23 شهریور 1395 ساعت 15:40 http://khomaremasti.blog.ir/

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
دیگه دیگه...
الان چی باید بگم من؟

[ بدون نام ] شنبه 17 مهر 1395 ساعت 20:40 http://hvf.ir

خیلی جالب بود.

Faati جمعه 7 آبان 1395 ساعت 18:16 http://faati.blogsky.com

واااای خخخخخخخ اشکم درومد

مسعود قلی پور پنج‌شنبه 2 دی 1395 ساعت 00:24 http://masoudg.blogfa.com

کوثرررررررررررررررررر

خب بابا اومدم دیگه
خبر میدم بهت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد